١۶١) آن کسانی که کافر شده و به عقیده ی کفر مردند، البتّه بر آن گروه، خدا و همه ی فرشتگان و مردمان لعن می فرستند.
١۶٢) همیشه در جهنّم به عذاب و شکنجه اند نه بر آنان تخفیف عذاب دهند و نه به نظر رحمت بنگرند.
١۶۳) و خدای شما خدای یکتا است، نیست خدائی مگر او که بخشاینده و مهربان است.
١۶٤) محقّقأ در خلقت آسمانها و زمین و رفت و آمد شب و روز و کشتی ها که بر روی آب برای انتفاع خلق در حرکت است و بارانی که خدا از بالا فرو فرستاد تا به آن آب، زمین را بعد از مردن (و نابود شدن گیاه آن) زنده کرد و سبز و خرّم گردانید و در برانگیختن انواع حیوانات در زمین و در وزیدن بادها به هر طرف و در خلقت ابر که میان زمین و آسمان مسخّر است و به اراده ی خدا در حرکت است در همه ی این امور (عالم چون همه با نظم و حکمت است) برای عاقلان ادلّه ای واضح بر علم و قدرت و حکمت و رحمت آفریننده است.
١۶۵) برخی از مردم نادان غیر خدا را (چون بتان و مدّعیان باطل را) همانند خدا گیرند و چنان که خدا را بایست دوست داشت، به آن بتان دوستی ورزند لیکن آنها که اهل ایمانند کمال محبت و دوستی را فقط به خدا مخصوص دارند؛ و اگر فرقه ی مشرکان ستمکار بدانند وقتی که عذاب خدا را مشاهده کنند که قدرت و توانائی خاصّ خدا است (از شرک خود سخت پشیمان شوند) و عذاب خدا (مشرکان) را بسیار سخت است.
١۶۶) هنگامی که بیزاری جویند رؤسا و پیشوایان باطل از پیروان خود و عذاب خدا را مشاهده کنند و هرگونه وسیله و اسباب از آنها قطع شده و هیچ روابط به جا نماند.
١۶۷) آنگاه پیروان آن پیشوایان باطل (از روی پشیمانی و حسرت) گویند: کاش دیگر بار به دنیا بازمی گشتیم و از اطاعت اینان بیزاری می جستیم چنان که اینها گرهی از کار ما نگشوده و از ما بیزاری جستند؛ اینگونه خدا کردار زشت جاهلانه ی آنها را مایه ی حسرت و پشیمانی آنان کند و آنها را از عذاب آتش جهنم نجات نباشد.
١۶۸) ای مردم! از آنچه در زمین است، حلال و پاکیزه را تناول کنید و پیروی نکنید وساوس شیطان را، محقّقأ شیطان از برای شما دشمن آشکاری است.
١۶۹) این دشمن است که به شما دستور بدکاری و زشتی می دهد و بر آن می گمارد که سخنانی از روی جها و نادانی (مانند شرک و جبر و ظلم) به خدا نسبت دهید.
١۷٠) و چون کفّار را گویند پیروی از شریعت و کتابی که خدا فرستاده کنید، پاسخ دهند که: ما پیرو کیش پدران خود خواهیم بود، آیا بایست آنها تابع پدران باشند در صورتی که آن پدران بی عقل و نادان بوده و هرگز به حق و راستی راه نیافته اند؟
١۷١) و مُثُل کافران (در شنیدن سخن انبیاء و درک نکردن معنای آن) چون حیوانی است که آوازش کنند، از آن آواز معنایی درک نکرده و جز صدائی نشنود، کفار هم از شنیدن و گفتن و دیدن حق، کر و گنگ و کورند زیرا عقل خود را به کار نمی بندند (و فکر و تعمّق در آیات حق نمی کنند).
١۷٢) ای اهل ایمان! روزی حلال و پاکیزه که ما نصیب شما کرده ایم بخورید و شکر خدا را به جای آرید و تنها سپاس او گوئید اگر شما خالص خدا را می پرستید.
١۷۳) به تحقیق خدا حرام گردانید بر شما مردار و خون و گوشت خوک را و هر ذبیحه را که به اسم غیر خدا کشته باشند، پس هر کس که به خوردن آنها محتاج و مضطر شود در صورتی که به آن تمایل نداشته و از اندازه ی سدّ رمق نیز تجاوز نکنند، گناهی بر او نخواهد بود که به قدر احتیاج صرف کند که محقّقأ خدا در حقّ خلق آمرزنده و مهربان است.
١۷٤) آنان که (از یهود و غیره) پنهان داشتند آیاتی از کتاب آسمانی (را که خدا در بعثت محمد«ص» فرستاده بود) و آن را به بهای اندک فروختند جز آتش جهنم نصیب آنها نباشد؛ و در قیامت، خدا با آنها سخن نگوید و از پلیدی عصیان پاک نگرداند و هم آنان را در قیامت عذاب دردناک خواهد بود.
١۷۵) آنها همان گروهند که اختیار کردند ضلالت و گمراهی را به جای لطف و هدایت، و عذاب خدا را به جای آمرزش و رحمت؛ چقدر بر آتش جهنم سخت جان و پرطاقتند.
١۷۶) حق این است که خدا کتاب آسمانی را براستی فرستاد و گروهی که در آن اختلاف و مکابره کردند در اختلافی دور از حق خواهند بود.
١۷۷) نیکوکاری بدان نیست که روی به جانب مشرق یا مغرب کنید (چه این چیز بی اثری است) (این آیه ردّ بر یهود و نصاری است) لیکن نیکوکار کسی است که به خدای عالم و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیغمبران ایمان آرد و دارائی خود را در راه دوستی خدا به خویشان و یتیمان و فقیران و رهگذران و گدایان بدهد و هم در آزاد کردن بندگان صرف کند و نماز بپا دارد و زکوة مال به مستحقّ برساند و با هر که عهد بسته به موقع خود وفا کند و در کار زار و سختی ها صبور و شکیبا باشد و به وقت رنج و تعب صبر پیشه کند؛ کسانی که بدین اوصاف آراسته اند آنها به حقیقت، راستگویان عالم و آنها پرهیزکارانند.
١۷۸) ای اهل ایمان! برای شما حکم قصاص کشتگان چنین معیّن گشت که مرد آزاد را در مقابل مرد آزاد، و بنده را به جای بنده، و زن را به زن قصاص توانید کرد و چون صاحب خون از قاتل که برادر دینی اوست بخواهد درگذرد، کاری است نیکو، پس دیه را قاتل در کمال رضا و خشنودی ادا کند، در این حکم تخفیف و آسانی امر قصاص و رحمت خداوندی است، پس از این دستور هر که از آن سرکشی کند و به قاتل ظلم و تعدّی روا دارد، او را عذاب سخت خواهد بود.
١۷۹) ای عاقلان! حکم قصاص برای حفظ حیوة شما است تا مگر از قتل یکدیگر بپرهیزید.
١۸٠) دستور داده شد که چون یکی از شما را مرگ فرا رسد اگر دارای متاع دنیا است وصیّت کند برای پدر و مادر و خویشان به چیزی شایسه ی عدل، این کار سزاوار و مقام پرهیزکاران است.
١٤١) آن گروه درگذشتند، هر چه کردند برای خود کردند و شما نیز هر چه کنید به سود خویش کنید و شما مسئول کار آنان نخواهید بود.
١٤٢) مردم سفیه بی خرد خواهند گفت: چه موجب آن شد که مسلمین از قبله ای که بر آن بودند (بیت المقدس) روی به کعبه آوردند؟ بگو: (ای پیغمبر): مشرق و مغرب برای خدا است و هر که را خواهد او به راه راست هدایت کند.
١٤۳) و ما همچنان شما (مسلمین) را به آئین اسلام هدایت کردیم و به اخلاق معتدل و سیرت نیکو بیاراستیم تا گواه مردم باشید (و سرمشق درستی خلق) چنانچه پیغمبر را گواه شما کردیم (تا شما از وی بیاموزید) و (ای پیغمبر) ما قبله ای را که بر آن بودی تغییر ندادیم مگر برای اینکه بیازمائیم و جدا سازیم گروهی را که از پیغمبر خدا پیروی کنند از آنان که به مخالفت او برخیزند، و این تغییر قبله بسی بزرگ نمود جز در نظر هدایت یافتگان به خدا و خداوند اجر پایداری شما را در راه ایمان، تباه نگرداند که خدا به خلق، مشفِق و مهربان است.
١٤٤) ما توجه تو را بر آسمان به انتظار وحی و تغییر قبله بنگریم و البتّه روی تو به قبله ای که بدان خشنود شوی بگردانیم، پس روی کن به طرف مسجدالحرام و شما (مسلمین) نیز هر کجا باشید در نماز روی بدان جانب کنید و گروه اهل کتاب به خوبی می دانند که این (تغییر قبله) به حق و راستی از جانب خدا است (نه به دلخواه کسی) و خدا از کردار آنها (که مطیع و نیکوکار یا منافق و زشت رفتارند) غافل نیست.
١٤۵) و تو (ای پیغمبر) اگر هر قِسم معجزه ای برای اهل کتاب بیاوری، پیرو قبله ی تو نشوند و تو نیز تبعیّت از قبله ی آنان نخواهی کرد و بعضی ملل تابع قبله ی برخی دیگر نشوند. و اگر تو (یعنی پیروانت) تابع دلخواه و هوسهای جاهلانه ی آنها شوی بعد از آنکه از جانب خدا علم یافتی، در این صورت البتّه از گروه ستمگران خواهی بود.
١٤۶) گروهی که ما بر آنها کتاب فرستادیم (یهود و نصاری، محمد«ص» و حقّانیّت) او را به خوبی می شناسند بدان گونه که فرزندان خود را، و لیکن گروهی از آنان از راه عِناد حق را کتمان میکنند در صورتی که علم به آن دارند.
١٤۷) حق همان است که از طرف خدا به سوی تو آمد (و دیگران بر باطلند) و هیچ شبهه به دل راه مده.
١٤۸) هر کسی را راهی است به سوی حق (یا قبله ای است در دین خود) که بدان راه یابد و به آن قبله روی آورد پس بشتابید به خیرات و عبادات که هر کجا باشید همه ی شما را خداوند (به عرصه ی محشر) خواهد آورد، محققأ خدا بر هرچیز توانا است.
١٤۹) و از هر کجا و به سوی هر دیار بیرون شدی (ای پیغمبر در نماز) روی به طرف کعبه آور (چون این دستور قبله بر وجه صواب و به امر خدا است) و خدا از کار شما غافل نیست.
١۵٠) و (ای رسول) از هرجا و به هر دیار بیرون شدی، روی به جانب کعبه کن و شما (مسلمین) هم به هر کجا بودید روی بدان جانب کنید تا مردم به حجّت و مجادله بر شما زبان نگشایند جز گروه ستمکار و معاند با اسلام که از جدل و گفتگوی آنان هم نیندیشید و از نافرمانی من بترسید و به فرمان من باشید تا نعمت و رحمتم را برای شما به حدّ کمال رسانم و باشد که به طریق حق و صواب راه یابید.
١۵١) چنانکه رسول (گرامی) خود را بر خلق فرستادیم که آیات ما را برای شما تلاوت کند و نفوس شما را از پلیدی و آلودگی جهل و شرک پاک و منزّه گرداند و به شما تعلیم شریعت و حکمت دهد و از او هر چه را نمی دانید، بیاموزید.
١۵٢) پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و سپس شکر نعمت من به جای آورید و کفران نعمت نکنید.
١۵۳) ای اهل ایمان! (در پیشرفت کار خود) صبر و مقاومت پیشه کنید و به ذکر خدا و نماز توسّل جوئید که خدا یاور صابران است.
١۵٤) و آن کسی را که در راه خدا کشته شده مرده نپندارید بلکه او زنده ی ابدی است و لیکن همه ی شما این حقیقت را درنخواهید یافت.
١۵۵) و البته شما را به سختیها چون ترس و گرسنگی و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بیازمائیم و بشارت و مژده ی آسایش از آن سختیها صابران را است.
١۵۶) آنان که چون به حادثه ی سخت و ناگواری دچار شوند، (صبوری پیش گرفته و) گویند: ما به فرمان خدا آمده ایم و باز به سوی او رجوع خواهیم کرد.
١۵۷) آن گروهند مخصوص به درود و الطاف الهی و رحمت خاصّ خداوند و آنها خود، هدایت یافتگانند.
١۵۸) سعی صفا و مروه از شعائر دین خداست، پس هرکس حجّ خانه ی کعبه یا اعمال مخصوص عمره بجای آورد، باکی به او نیست که سعی صفا و مروه نیز بجای آرد و هرکس به راه خیر و نیکی شتابد، خدا پاداش وی خواهد داد که او به همه ی امور خلق، عالِم است.
١۵۹) آن گروه (اهل کتاب) که آیات واضحه ای را که برای راهنمائی خلق فرستادیم، کتمان نموده و بعد از آنکه برای هدایت مردم در کتاب بیان کردیم، پنهان داشتند آنها را خدا و تمام جن و انس و مُلُک نیز لعن می کنند.
١۶٠) مگر آنهائی که توبه کردند، پس توبه ی این گروه را می پذیرم که منم توبه پذیر گنهکاران و مهربان به خلق.
١٢١) کسانی که کتاب بر آنها فرستادیم آنگاه کتاب را خوانده و حقّ خواندن را در مقام عمل نیز بجای آوردند، آنان به حقیقت اهل ایمانند و آنها که به کتاب خدا کافر شدند و نسبت به آن حق شناسی نکردند، آن گروه زیانکاران عالمند.
١٢٢) ای بنی اسرائیل! به یاد آرید نعمتی که به شما عطا کردم و اینکه من شما را فضیلت و برتری دارم بر همه ی مردم.
١٢۳) و بترسید از روزی که هرکس جز جزای عمل خود در آن روز نبیند و کسی را بجای دیگری مجازات نکنند و از هیچکس فدائی پذیرفته نشود و شفاعت کسی سودمند نبود و کسی را یاوری نباشد.
١٢٤) به یاد آر هنگامیکه خداوند ابراهیم را به اموری چند (مانند اعمال حج و کشتن فرزند و افتادن در فتنه ی آتش نمرود و غیره) امتحان فرمود و او همه را به جای آورد، خدا بدو گفت: من تو را به پیشوائی خلق برگزیدم، ابراهیم عرض کرد: این پیشوائی را به فرزندان من نیز عطا خواهی کرد؟ فرمود: (آری اگر عادل و صالح و شایسته ی آن باشند که) عهد من هرگز به مردم ستمکار نخواهد رسید.
١٢۵) به یاد آر هنگامیکه ما خانه ی کعبه را مقام امن و مرجع امر دین خلق مقرّر داشتیم و دستور داده شد که مقام ابراهیم را جایگاه پرستش خدا قرار دهید و از ابراهیم و (فرزندش) اسماعیل پیمان گرفتیم که حرم خدا را از بت بپردازید و از هر پلیدی پاکیزه دارید برای اینکه اهل ایمان به طواف و اعتکاف حرم بیایند و در آن نماز و طاعت خدا بجای آرند.
١٢۶) و چون ابراهیم عرض کرد: پروردگارا! این شهر را محل امن و آسایش قرار دِه و روزیِ اهلش را که به خدا و روز قیامت ایمان آورده اند فراوان گردان، خداوند (خواهش ابراهیم را اجابت کرد و) فرمود: هر که با وجود این نعمت سپاس نگذاشت و راه کفر پیمود گرچه او را در دنیا اندکی بهره مند کنم لیکن در آخرت ناچارش معذّب به آتش دوزخ گردانم که بدترین منزلگاه است.
١٢۷) و وقتی که ابراهیم و اسماعیل دیوارهای خانه ی مکه را برافراشتند و عرض کردند: پروردگارا! این خدمت از ما قبول فرما، توئی که دعای خلق را اجابت کنی و به اسرار همه دانائی.
١٢۸) (ابراهیم و اسماعیل عرض کردند:) پروردگارا! دل ما را تسلیم فرمان خود گردان و فرزندان ما را هم به تسلیم و رضای خود بدار و راه پرستش و طاعت را به ما بنما و بر ما (وظیفه ی بندگی را) سهل و آسان گیر که تنها توئی بخشاینده و مهربان.
١٢۹) پروردگارا! فرزندان ما را شایسته ی آن گردان که از میان آنان رسولی برانگیزی که بر مردم تلاوت آیاتِ تو کند و آنان را علم کتاب و حکمت بیاموزد و روانشان را از هر نادانی و زشتی پاک و منزّه سازد، توئی که در همه ی عالم هر کار خواهی، بر آن قدرت و علم کامل داری.
١۳٠) هیچ کس از آئین پاک ابراهیم روی نگرداند بجز مردم بی خرد زیرا ما ابراهیم را در دنیا به شرف رسالت برگزیدیم و البته در آخرت هم از شایستگان است.
١۳١) وقتی که خداوند به او فرمود: (ای ابراهیم!) سر به فرمان خدا فرود آر، عرض کرد: مطیع فرمانم.
١۳٢) ابراهیم و یعقوب به فرزندان خود راجع به تسلیم بودن به فرمان خدا سفارش و توصیه نمودند بدینگونه که: ای فرزندان ما! خدا شما را به آئین پاک برگزید، از آن آئین پیروی کنید و تا گاهِ جان سپردن الّا تسلیم رضای خدا نباشید.
١۳۳) شما کی و کجا حاضر بودید هنگامیکه یعقوب را مرگ در رسید و به فرزندان خود گفت که: شما پس از مرگِ من که را می پرستید؟ گفتند: خدای تو را و خدای پدران تو ابراهیم و اسماعیل و اسحق را که معبود یگانه است و ما مطیع فرمان اوئیم.
١۳٤) آن گروه که درگذشتند، هر کار نیک و بد کردند، برای خود؛ و شما هم هر چه کنید برای خویش خواهید کرد و شما مسئول کار آنها نخواهید بود (پس شما در نیک و بد گذشتگان گفتگوی بسیار مکنید، بیشتر به نیکوکاری و نیکی خود پردازید).
١۳۵) یهود و نصاری به مسلمانان گفتند که: به آئین ما درآئید تا راه راست یافته و طریق حق پوئید؛ (ای پیغمبر!) بگو (در جواب آنها) که: ما دین اسلام را که آئین ستوده ی ابراهیم است پیروی میکنیم که پاک و منزّه از شرک است.
١۳۶) بگوئید که: ما (مسلمین) ایمان به خدا آورده ایم و به آن کتابی که بر (پیغمبر) ما فرستادند و به آنچه بر (پیغمبران گذشته چون) ابراهیم و اسماعیل و اسحق و یعقوب و فرزندان او و موسی و عیسی فرستادند و به همه ی آنچه بر پیغمبران از جانب خدا آوردند، به همه عقیده مندیم و میان هیچ یک از پیغمبران فرق نگذاریم و به هر چه از جانب خدا است گرویده و تسلیم فرمان او هستیم.
١۳۷) پس اگر به آنچه شما ایمان آوردید (یهود و نصاری) نیز ایمان آوردند، راه حق یافته اند و اگر از حق روی بگردانند، شک نیست که آنها به خلافِ حق یعنی بر باطل خواهند بود، (شما دل قوی دارید که) خداوند از شر و آسیب آنها شما را نگاه میدارد چه او (دعای اهل ایمان) می شنود و (به حال همه) آگاه است.
١۳۸) رنگ آمیزی خدا است که (به مسلمانان، رنگ فطرت، ایمان و سیرت توحید بخشیده) هیچ رنگی خوشتر از ایمان به خدای یکتا نیست و ما او را بی هیچ شائبه شرک پرستش میکنیم.
١۳۹) (ای پیغمبر!) به اهل کتاب بگو که: شما را با ما در موضوع خدا چه جای بحث و جدل است در صورتی که او پروردگار ما و شما است و ما مسئول کار خود و شما مسئول کردار خویش هستید؟ (چیزی که هست مائیم تنها ملتی که خدا را به یکتائی شناخته) و او را از روی خلوص، پرستش میکنیم.
١٤٠) یا اگر گوئید که ابراهیم و اسماعیل و اسحق و یعقوب و فرزندان او بر آئین یهودیّت یا نصرانیّت بودند، خدا مرا فرماید که پاسخ ده که: شما بهتر می دانید یا خدا؟ و کیست ستمکارتر از آنکه شهادت خدا را درباره ی این انبیاء کتمان کند (یا گواهی خدا را بر رسالت محمد«ص» در کتب آسمانی مخفی دارد تا نبوّت او را انکار کند) و خدا غافل از آنچه می کنید، نیست.
١٠١) و چون پیغمبری از جانب خدا بر آنان فرستاده شد که به راستی کتب آسمانی آنها گواهی می داد، گروهی از اهل کتاب، کتاب خدا را پشت سر انداختند (و به حکم آن کتاب که امر به ایمان آوردن به قرآن میکرد رفتار نکردند) گوئی از آن کتاب هیچ نمی دانند.
١٠٢) و پیروی کردند سخنانی را که دیو و شیاطین در ملک سلیمان (با فسون و جادوگری) می خواندند و هرگز سلیمان به خدا کافر نگشت لیکن دیوان همه کافر شدند و سِحر به مردم می آموختند و آنچه را به دو فرشته ی هاروت و ماروت در بابل نازل شده یاد می دادند و آن دو مُلُک به هیچ کس چیزی نمی آموختند مگر آنکه بدو می گفتند که کار ما فتنه و امتحان است مبادا کافر شوی و دیوان به مردم چیزی که میان زن و شوهر جدائی افکند می آموختند و زیان نمی رسانیدند به کسی مگر آنکه خدا بخواهد؛ و چیزی که می آموختند به خلق زیان می رسانید و سود نمی بخشید و محقّقأ می دانستند که هر که چنین کند در عالم آخرت هرگز بهره ای نخواهد یافت و آنان به بهای نفوس خود زشت ترین متاع را خریده اند اگر می دانستند.
١٠۳) و محقّقأ اگر آنها ایمان آورند و پرهیزکار شوند بهره ای که از خداوند نصیب آنها شود بهتر از هر چیزی خواهد بود.
١٠٤) ای اهل ایمان (هنگام تکلّم با رسول حق) به کلمه ی راعِنا تعبیر مکنید (مگوئید ما را رعایت کن) بلکه بگوئید ناظر احوال ما باش و سخن خدا را بشنوید و بدانید که برای کافران، عذاب دردناک مهیّا است.
١٠۵) هرگز کافران اهل کتاب و مشرکان مایل نیستند که بر شما (مسلمین) خیری از جانب خدا نازل شود لیکن خدا به فضل و رحمت خویش هر که را بخواهد مخصوص گرداند و خدا صاحب فضل عظیم است.
١٠۶) هرچه از آیات قرآن را نسخ کنیم یا حکم آن را متروک سازیم، بهتر از آن یا مانند آن بیاوریم؛ آیا مردم نمی دانند که خداوند بر هر چیزی قادر است؟
١٠۷) آیا نمی دانی که پادشاهی آسمانها و زمین مختصّ خداوند است و شما را به جز خدا یار و یاوری نخواهد بود؟
١٠۸) آیا اراده ی آن را دارید که شما نیز از پیغمبر خود درخواست کنید آن تقاضاهای بیجائی که بنی اسرائیل از موسی داشتند در زمان گذشته؟ و هر که ایمان را مبدّل به کفر گرداند بی شک راه راست را گم کرده است.
١٠۹) بسیاری از اهل کتاب آرزو و میل آن دارند که از ایمان، شما را به کفر برگردانند به سبب رشک و حسدی که بر ایمان شما برند بعد از آنکه حق بر آنها آشکار گردید، پس (اگر از آنها به شما مسلمین ستمی رسید) درگذرید و مدارا کنید تا هنگامی که فرمان خدا (به جنگ یا صلح) برسد که البتّه خدا بر هر چیز قادر و توانا است.
١١٠) و نماز بپا دارید و زکوة بدهید و بدانید که آنچه از طاعت حق و کار نیکو برای خود پیش می فرستید پاداش نیکو در نزد خدا خواهید یافت که محققأ خدا بر هر کار شما آگاه است.
١١١) و یهود گفتند: هرگز به بهشت نرود جز طایفه ی یهود، و نصاری گفتند: جز طایفه ی نصاری؛ بگو (ای پیغمبر) که: این شما را بس آرزوئی است، بگو: بر این دعوی برهان آورید اگر راست می گوئید.
١١٢) آری، کسی که تسلیم حکم خدا گردید و نیکوکار گشت، مسلّم اجرش نزد خدا بزرگ خواهد بود و او را هیچ خوف و اندیشه و هیچ حزن و اندوهی (در دنیا و آخرت) نخواهد بود.
١١۳) یهود بر این دعویند که نصاری را از حق چیزی در دست نیست و نصاری بر این دعوی که یهود را، در صورتی که هر دو گروه در خواندن کتاب آسمانی یکسانند (یعنی هر دو طایفه اهل کتاب آسمانی و به خواندن از آن بهره مندند) اینگونه دعویها نظیر گفتار و مجادلات مردمی است که از کتاب آسمانی بی بهره اند و خداوند در این اختلافات روز قیامت حکم خواهد فرمود.
١١٤) کیست ستمکارتر از آنکه مردم را از ذکر نام خدا در مساجد منع کند و در خرابی آن اهتمام و کوشش نماید، چنین گروه در مساجد مسلمین درنیایند جز آنکه بر خود (از اعمال زشت خویش) ترسان باشند، این گروه را در دنیا ذلّت و خواری نصیب است و در آخرت عذابی بزرگ.
١١۵) مشرق و مغرب هر دو ملک خدا است، پس به هر طرف روی کنید، بسوی خدا روی آورده اید، خدا به همه جا محیط و به هر چیز دانا است.
١١۶) و گروهی (به دروغ) گفتند که خدا دارای فرزند است، او پاک و منزّه از آن است بلکه هر چه در آسمانها و زمین است ملک اوست و همه فرمانبردار اویند.
١١۷) او آفریننده ی آسمانها و زمین است و چون اراده ی آفریدن چیزی کند به محض آنکه بگوید: موجود باش، موجود خواهد شد.
١١۸) این مردم نادان اعتراض کردند که: چرا خداوند با ما سخن نگوید یا معجزه و کتابی بر ما نفرستد؟ پیشینیان هم به مانند اینان از روی نادانی چنین سخنان می گفتند، دلهایشان در بی فهمی به هم شبیه است، ما ادلّه ی رسالت (و علائم رسولان حق) را برای اهل یقین به خوبی روشن گردانیدیم.
١١۹) (ای پیغمبر!) ما تو را به حق فرستادیم که مردم را به نعمت بهشت جاوید مژده دهی و از عذاب جهنم بترسانی و تو (پس از انجام رسالت و اتمام حجّت، دیگر) مسئول کافران که به راه جهنم رفتند، نیستی.
١٢٠) هرگز یهودیان و نصاری از تو راضی و خشنود نخواهند شد مگر آنگه پیروی از آئین آنها کنی، بگو (ای پیغمبر): راهی که خدا بنماید، به یقین راه حق تنها همان است و البته اگر از میل و خواهش آنها پیروی کنی بعد از آنکه طریق حق را به یقین دریافتی دیگر اصلأ خدا یار و یاور تو نخواهد بود.
۸١) آری، هرکس اعمالی زشت اندوخت و کردار بد به او احاطه نمود، چنین کس اهل دوزخ است و در آن آتش پیوسته معذّب خواهد بود.
۸٢) و کسانی که ایمان آوردند و کارهای نیک و شایسته کردند، آنان اهل بهشتند و پیوسته در بهشت جاوید متنعّم خواهند بود.
۸۳) و یاد آرید هنگامی را که از بنی اسرائیل عهد گرفتیم که جز خدای را نپرستید و نیکی کنید درباره ی پدر و مادر و خویشان و یتیمان و فقیران و به زبان خوش با مردم تکلّم کنید و نماز بپای دارید و زکوة مال خود بدهید، پس شما (طایفه ی یهود) عهد شکسته و روی گردانیدید جز چند نفری؛ و شمائید که از حکم و عهد خدا برگشتید.
۸٤) و به یاد آرید هنگامی که از شما عهد گرفتیم که خون یکدیگر را نریزید و یکدیگر را از خانه و دیار خود نرانید، پس بر آن عهد اقرار کرده و گردن نهادید و شما خود بر آن گراه می باشید.
۸۵) (با این عهد و اقرار) باز شما به همان خوی زشت اسلاف خودید که خون یکدیگر می ریزید و گروه ضعیف را از دیار خود می رانید و در بدکرداری و ستم بر ضعیفان، همدست و پشتیبان یکدیگرید؛ و چون اسیرانی بگیرید برای آزادی آنها فدیه می طلبید در صورتی که به حکم تورات، اخراج کردن آنان (تا چه رسد به قتل آنها) محقّقأ بر شما حرام شده است. چرا به برخی احکام تورات (که به نفع شما است) ایمان آورده و به بعضی دیگر کافر می شوید، پس جزای چنین مردم بدکار چیست به جز ذلّت و خواری در زندگی این جهان، و سخت ترین عذاب در روز قیامت؟ و خدا غافل از کردار شما نیست.
۸۶) اینان همه کسانند که متاع دو روزه ی دنیا را خریده و ملک ابدی آخرت را فروختند، پس (در آخرت) عذاب آنها هیچ تخفیف نیابد و هیچ کس آنها را یاری نخواهد کرد.
۸۷) و به موسی کتاب تورات را عطا کردیم و از پی او پیغمبران فرستادیم و عیسی پسر مریم را به معجزات و ادلّه ی روشن، حجّتها دادیم و او را بواسطه ی روح القدس اقتدار و توانائی بخشیدیم. آیا هر پیغمبری که از جانب خدا امری بر خلاف هوای نفس شما آرد سرپیچیده و از راه حسد گروهی را تکذیب می کنید و گروهی را به قتل می رسانید؟
۸۸) و (آن گروه گمراه، به تمسخر، با پیغمبران) گفتند: دلهای ما در حجاب (غفلت) است، (چیزی از سخنان شما درنمی یابد. چنین نیست که گفتند) بلکه (چون اتمام حجّت شد و فهمیده نپذیرفتند) خدا بر آنها لعن و غضب فرمود زیرا کافر شدند و در میان آنان اهل ایمان بسیار اندک بود.
۸۹) و چون کتاب آسمانی (قرآن) از نزد خدا (برای هدایت آنها) آمد، با وجودی که کتاب (تورات) ایشان را تصدیق میکرد و با آنکه خود آنها بیش از بعثت، انتظار فتح و غلبه بواسطه ی ظهور پیغمبر خاتم بر کافران داشتند (و از خدا بنام آن پیغمبر طلب فتح و نصرت بر کافران می نمودند) آنگاه که آمد و با مشخّصات شناختند که همان پیغمبر موعود است، باز کافر شدند و از نعمت وجود او ناسپاسی کردند که خشم خدا بر گروه کافر باد.
۹٠) بد معامله ای با خود کردند که به نعمت قرآن که از لطف خدا بر آنها نازل شد، کافر شدند و (از روی حسد) راه ستمگری پیش گرفتند که چرا خدا فضل خود را مخصوص بعضی از بندگان گرداند؛ و بواسطه ی این (حسد) باز خشمی دیگر از خدا برای خود طلبیدند و برای کافران از قهر خدا عذاب خواری مهیّا است.
۹١) و چون به طایفه ی یهود گفته شد: به قرآن که خدا (برای هدایت بشر) فرستاده ایمان آرید، پاسخ دادند که: تنها به تورات چون بر ما نازل شده ایمان آوریم؛ و به غیر تورات کافر شدند در صورتی که قرآن کتاب حقّ است و کتاب آنها را تصدیق میکند. بگو (ای پیغمبر): اگر شما در دعوی ایمان به تورات راستگو بودید به کدام حکم تورات از این پیش، هر پیغمبری را کشتید؟
۹٢) و با آن همه آیات و معجزات روشن که موسی برای شما آشکار نمود، باز گوساله پرستی اختیار کردید که مردمی سخت ظالم و ستمکارید.
۹۳) و به یاد آرید وقتی را که از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بر فراز شما بداشتیم که آنچه فرستادیم با ایمان محکم بپذیرید و سخن حق بشنوید، شما گفتید: خواهیم شنید، و در نیّت گرفتید که در عمل عصیان خواهیم کرد، و از آن رو دلهای شما فریفته ی گوساله شد که به خدا کافر بودید. بگو (ای پیغمبر): ایمان شما، سخت شما را به کار بد و کردار زشت می گمارد اگر ایمان داشته باشید.
۹٤) بگو (ای پیغمبر): اگر سرای آخرت را با آن همه نعمت، خدا به شما اختصاص داده دون سایر خلق، بایستی همیشه به مرگ آرزومند باشید اگر راست می گوئید.
۹۵) و هرگز آرزوی مرگ نخواهند کرد زیرا عذاب سخت بواسطه ی کردار بد برای خود در آخرت مهیّا کرده اند و خدا به همه ی ستمکاران آگاه است.
۹۶) و بر همه پیداست که یهود به حیات مادّی حریص تر از همه ی خلقند حتّی از مشرکان؛ از این رو (هر یهودی) آرزوی هزار سال عمر میکند و (اگر به آرزویش برسد) عمر هزار سال هم او را از عذاب خدا نرهاند و خدا به کردار (ناپسند) آنان آگاه است.
۹۷) بگو (ای پیغمبر به طایفه ی یهود که به جبرئیل اظهار دشمنی می کنند): هر کس که با جبرئیل دشمن است، با خدا دشمن است زیرا او به فرمان خدا قرآن را به قلب (پاک) تو رسانید تا تصدیق سایر کتب آسمانی کند و برای اهل ایمان، هدایت و بشارت آرد.
۹۸) هر کس با خدا و فرشتگان و رسولان او و جبرئیل و میکائیل دشمن است (چنین کسی محقّقأ کافر است و) خدا هم دشمن کافران خواهد بود.
۹۹) و ما برای (ثبوت پیغمبری) تو، آیات و دلائل روشن فرستادیم و به جز کافران و اهل عِناد، کسی انکار آن نخواهد کرد.
١٠٠) چرا هر عهد و پیمانی که (با خدا و رسول) بستند گروهی می شکنند (نه تنها اینان عهد شکنند) بلکه اکثر آنها اصلأ ایمان نخواهند آورد.